اون موقع رو هیچ وقت فراموش نمیکنم.....چند روز پیش هوسه مدرسه کرده بودم.هر وقت میگم مدرسه یاده یه معلمی میافتم که نباید حتی اسمش رو بیارم......روزایه بی قراریم بود....خیلی جالبه حالا که خواهرم شرایطه منو داره بهش میگم صبر کن درصورتی که خودم باکله میرفتم سمتش.....چه روزایی بود طفلی شرایط رو با کارم واسه اون خیلی سخت کردم.......چقدر وقتی که عاشقی دنیا قشنگه و فصله پاییز فوق العاده به نظر میاد سرت داغ میکنه و فکر میکنی و حس میکنی داری پرواز میکنی فکر کردن به عشقت بهت آرامش میده......و دوست داری همش رمان هایه عشق و عاشقی بخونی
نظرات شما عزیزان:
دختر آدم 
ساعت23:06---15 مرداد 1391
نمیدانم تا کی دوستم داری
هرجا که باشد
باشد
هرجا تمام شد
اسمش را میگذارم
آخر خط من.
باشد؟
پاسخ::(
:: موضوعات مرتبط:
نوشته هایzack،
،